مقایسه دشمنان سه گانۀ انسان با یکدیگر
تا این جا معلوم شد که انسان دارای سه دشمن بزرگ است که به ترتیب قدرت و ضعف در دشمنی عبارتند از: هوای نفس، شیطان و خانواده. قوی ترین آن ها، یعنی هوای نفس، (1)مجموعه خواسته های بی مهار انسان است؛ خواسته های رها و آزادی که مقید به هیچ قیدی نیستند و انسان می خواهد به هر قیمتی شده به آن ها برسد؛ چه از راه حرام و چه از راه حلال. از این رو، برای او مهم نیست که مال خود را از راه غصب، رشوه یا خوردن مال یتیم به دست می آورد یا از راه کار و تلاش و زحمت. در حقیقت، او می خواهد تمام قیدها را کنار بزند و به آن چه دوست دارد و می خواهد برسد. برای همین، هوای نفس دشمن بسیار خطرناکی است که حق خدا و دیگران را زیر پا می گذارد و قوانین عالم طبیعت را نادیده می گیرد. سرّ مطلب در این است که اگر کسی همه چیز را حق خودبداند، دوست دارد همه چیز را تحت سیطره خود درآورد؛ گویی در این عالم غیر از او کسی نیست و هر چه هست برای ارضای میل و شهوت او آفریده شده است.
1- (1)) . عوالی اللئالی، أحسائی، ج 4، ص 118: «قال النبی صلی الله علیه وآله: «أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک».
هوای نفس: دشمن حقوق دیگران
هوای نفس در پی پایمال کردن حقوق دیگران است، در حالی که دین جزء جزء حقوق دیگران را با ظرافت خاصی بیان کرده و رعایت آن ها را لازم شمرده است.
علامه بحرالعلوم، که در دویست سال گذشته چهره کم نظیری بوده است، روزی در نجف به یکی از علمای شیعه گفت: اگر از فتوای من آگاه بودید، دست تََر به شما نمی زدم؛ ولی چون آگاه نیستید، با شما معامله مسلمانی می کنم! آن عالم برجسته بسیار بهت زده شد و چون می دانست علامه بحرالعلوم سخن نابجا نمی گوید پرسید: مگر چه شده است؟ فرمود: دیشب همسایه دیوار به دیوار شما با زن و فرزندانش گرسنه سر بر بالین گذاشت و شما باخبر نبودید!؟ چون از ماجرا آگاه نبودید، شما را مسلمان می دانم، اما اگر می دانستید و کاری نمی کردید، کافر بودید. (1)در منطق دین، به حق همسایه و همنوع توجه ویژه ای شده است، حال آن که در جولانگاه نفس، هیچ چیز جز خود نفس ارزش ندارد؛ نه قوانین خدا، نه حقوق مردم، و نه حتی محیط زیست.
خواسته های بی پایان هوای نفس
کسی که گرفتار نفس خویش است دهانش از دهان همه حیوانات بازتر است. این دهان را هیچ چیز پر نمی کند و همیشه آماده بلعیدن است. (2) حکمای الهی می گویند: هوای نفس مانند جهنم است که هر چه می بلعد
1- (1)) . اشاره به حدیث نبوی صلی الله علیه وآله: کافی، ج 2، ص 668: عن أبی جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «ما آمن بی من بات شبعان وجاره جائع، قال: وما من أهل قریۀ یبیت [و] فیهم جائع ینظر الله إلیهم یوم القیامۀ»؛ رسائل، شهید ثانی، ص 329: عن أمیر المؤمنین علیه السلام انه سمع النبی یقول لاصحابه یوما: «ما امن بالله والیوم الاخر من بات شبعان وجاره جائع فقلنا هلکنا یا رسول الله فقال من فضل طعامکم ومن فضل تمرکم ورزقکم وخلقکم وخرقکم نطفؤن بها غضب الرب».
2- (2)) . نهج البلاغه، حکمت 457: «منهومان لا یشبعان: طالب علم وطالب دنیا».
پر نمی شود. با این که جهنم بسیار شلوغ است و هفت طبقه بسیار گسترده دارد (1) که تنها خدا می داند مساحت هر طبقه اش چند میلیون کیلومتر مربع است، ولی به فرموده قرآن مجید، در روز قیامت وقتی پروردگار از جهنم سوال می کند که:
«هَلِ امْتَلَأْتِ »؟
آیا پر شدی؟
جهنم به پروردگار می گوید:
«هَلْ مِنْ مَزِیدٍ». (2)
کس دیگری هم هست؟!
کسی که گرفتار هوای نفس است، گرسنگی اش مثل جهنم است. او برای رسیدن به خواسته هایش حاضر است میلیاردها نفر را بکشد.
هیتلر تا وقتی زنده بود موجب مرگ 12 میلیون انسان شد، ولی وقتی دید دستش از کشتار دیگران کوتاه شده خودش را نیز کشت. کسی که قاتل میلیون ها نفر بود، اگر امکان داشت، باز هم مردم را می کشت و هیچ گاه از این کار سیر نمی شد.
مگر جنایتکاران کربلا، پس از آن کشتار وحشیانه، از جنایت سیر شدند؟ چنان که نقل شده است آن ها بسیاری از سرها را بعد از شهادت یاران امام از بدن ایشان جدا کردند (3) و بسیاری دیگر از شهیدان را بعد از پایان جنگ سر بریدند! آن ها حتی به این هم بسنده نکردند و بدن ها را با نیزه و شمشیر قطعه قطعه و بعد سنگ باران کردند. عده ای باز هم سیر نشدند و به عمر سعد گفتند: دلمان می خواهد با اسب روی این بدن ها بتازیم! (4) آن ها بر بدن شهدا تاختند و بعد از آن، خیمه ها را به آتش کشیدند و زن ها و بچه ها را کتک زدند و گوشواره از گوش بچه ها کشیدند، اما باز سیر نشدند (5) و آنان را از آن جا تا شام به اسارت بردند. (6)
1- (1)) : حجر، 44؛ «لَهٰا سَبْعَهُ أَبْوٰابٍ لِکُلِّ بٰابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ » . (بحار الأنوار ج 7، ص 148: «فَادْخُلُوا أَبْوٰابَ جَهَنَّمَ » أی طبقاتها ودرکاتها ).
2- (2)) . ق، 30: «یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ» .
3- (3)) . الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 113: «وسرح عمر بن سعد من یومه ذلک - وهو یوم عاشوراء - برأس الحسین علیه السلام مع خولی بن یزید الاصبحی وحمید بن مسلم الازدی إلی عبیدالله بن زیاد، وأمر برؤوس الباقین من أصحابه وأهل بیته فنظفت، وکانت اثنین وسبعین رأسا، وسرح بها مع شمر بن ذی الجوشن وقیس بن الاشعث وعمرو بن الحجاج، فأقبلوا حتی قدموا بها علی ابن زیاد»، نیز اللهوف فی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص 85: «روی: أن رؤوس أصحاب الحسین علیه السلام کانت ثمانیۀ وسبعین رأسا فأقتسمتها القبائل لتتقرب بذلک إلی عبیدالله بن زیاد وإلی یزید بن معاویۀ. فجاءت کندۀ بثلاثۀ عشر رأسا وصاحبهم قیس بن الاشعث. وجاءت هوازن بإثنی عشر رأسا وصاحبهم شمر بن ذی الجوشن. وجاءت تمیم بسبعۀ عشر رأسا. وجاءت بنو أسد بستۀ عشر رأسا. وجاءت مذحج بسبعۀ رؤوس. وجاء باقی الناس بثلاثۀ عشر رأسا».
4- (4)) . اللهوف، سید بن طاووس، ص 79: «ثم نادی عمر بن سعد فی أصحابه من ینتدب للحسین علیه السلام فیواطئ الخیل ظهره وصدره فانتدب منهم عشرۀ وهم: إسحاق بن حوبۀ الذی سلب الحسین علیه السلام قمیصه وأخنس بن مرثد، وحکیم بن طفیل السنبسی، وعمر بن صبیح الصیداوی، ورجاء بن منقذ العبدی وسالم بن خثیمۀ الجعفی وواحظ بن ناعم، وصالح بن وهب الجعفی، وهانی بن شبث الحضرمی، وأسید بن مالک. فداسوا الحسین علیه السلام بحوافر خیلهم حتی رضوا صدره وظهره. قال الراوی: وجاء هؤلاء العشرۀ حتی وفقوا علی ابن زیادۀ فقال: أسید بن مالک أحد العشرۀ علیهم لعائن الله. نحن رضضنا الصدر بعد الظهر * بکل یعبوب شدید الاسر فقال ابن زیاد: من أنتم؟ قالوا: نحن الذین وطئنا بخیولنا ظهر الحسین حتی طحنا حناجر صدره، قال: فأمر لهم بجائزۀ یسیرۀ. قال أبو عمر الزاهد: فنظرنا إلی هؤلاء العشرۀ فوجدنا هم جمیعا أولاد زناء».
5- (5)) . اللهوف، سید بن طاووس، ص 77: «وتسابق القوم علی نهب بیوت آل الرسول وقرۀ عین البتول حتی جعلوا ینتزعون ملحفۀ المرئۀ علی ظهرها وخرج بنات آل رسول الله صلی الله علیه واله وسلم وحریمۀ یتساعدن علی البکاء ویندبن لفراق الحماۀ والأحباء».
6- (6)) . اللهوف، سید بن طاووس، ص 84: «...ثم رحل بمن تخلف عن عیال الحسین علیه السلام وحمل نسائه صلوات الله علیه علی إجلاس أقتاب الجمال بغیر وطاء مکشفات الوجوه بین الاعداء وهن ودائع الانبیاء وساقوهن کما یساق سبی الترک والروم فی أشد المصائب والهموم ولله در قائله: یصلی علی المعبوث من آل هاشم * ویعزی بنوه إن ذا العجیب وقال آخر: أتر جوا أمۀ قتلت حسینا * شفاعۀ جده یوم الحساب».
مگر کسی که اسیر دشمنی همچون هوای نفس است، از جنایت و گناه سیر می شود؟ او به هیچ چیز قانع نیست. برای همین است که خداوند در قرآن می فرماید:
«وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوٰاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمٰاوٰاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنٰاهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ ». (1)
و اگر حق از هواهای نفس آنان پیروی می کرد، بی تردید آسمان ها و زمین و هر که در آن هاست از هم می پاشید و تباه می شد؛ چنین نیست که حق از هواهای نفس آنان پیروی کند بلکه کتابی را که مایه شرف و سربلندی آنان است به آنان داده ایم، ولی آنان از مایه شرف و سربلندی خود روی گردانند.
نظرات شما عزیزان: